خسته از قیاس ها...

ساخت وبلاگ
خسته ام از قیاس

کسی هست که تو زندگیش با کسی مقایسه نشده باشه؟

من که فکر نمی کنم...

هر آدمی حداقل یه بار رو مقایسه شده!

خیلی حال بدیه اون زمان می دونم

من امروز خودم شروع کردم خودمو با بقیه مقایسه کردن!!!

آره... همینقدر ظالمانه و احمقانه...

اما خب حواسم نبود

تو خودم ریختم و نشستم پای مناظره با خودم... که چی؟... که ببین فلانی بهت فلان گفت ولی به اون یکی بهمان گفت... ببین با اون مهربونه ولی به تو که می رسه زبونش تلخه... ببین فقط توقع داره و احترامت نمی کنه ولی واسه اون یکی دل می سوزونه و نگرانشه...

بعد ادامه دادم که خب بله دیگه تو خودت مشکل داری بلد نیستی چطوری خوب حرف بزنی چطوری خوب زبون بریزی چطوری ناراحتیت رو مدیریت کنی، همه چیزت روئه... تقصیر بقیه چیه؟ اون یکی بلده چطوری عصبی نشه یا با سیاست حرف بکشه بیرون از بقیه... زبونش نرمه و ذهنش تیز... تو هم اگه بلد بودی چطوری رفتار کنی نظر بقیه رو به خودت جلب می کردی.

خلاصه جنگی برپا بود در منِِ آشفته ...

جنگی که از جزء به جزء چهره ام معلوم بود و کاری ازم ساخته نبود

دیگه نمی تونستم الکی هم شده بخندم چون انگار که خوددرگیری دارم با خودم!!!

یهویی قاطی می کنم و یهویی حالم خوب میشه!

لحظه های سختی بود

ولی هنوزم احساس می کنم که من دیده نشدم شناخته نشدم

من اون چیزی نیستم که نشون میدم

یعنی اصلا اصلا همه ی من اینی نیست که از خودم بروز میدم

دنیا دنیا در من وجود داره

استعداد قدرت محبت از خودگذشتگی و... و... و...

ولی خب نمی دونم چه صیغه ایه که به چشم نمیاد!

 

بدجور به خودم گیر دادم... یه گیر سه پیچ محکم!!!

ابرها آرزوی من اند...
ما را در سایت ابرها آرزوی من اند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khoobbasho بازدید : 163 تاريخ : چهارشنبه 1 اسفند 1397 ساعت: 0:36