گاهی خسته ام ...خسته ...آن زمان که دست روزگار مدام دومینوهای در حال چیدمانم را برهم می زند ... و من می مانم و زحماتی بر باد رفته ... اصلا این روزگار گاهی سر لج می افتد ... دلش بازی کردن می خواهد اما بی رحمانه ... دلم بی حوصله می شود و زانوی غم بغل می گیرد ... دلم سکوت می خواهد و سکوت ... اعتراف می کنم از سخت ترین لحظه های عمرم بی جوابی است ... بی جوابی برای تمام چراهایم ...
ابرها آرزوی من اند...
برچسب : نویسنده : khoobbasho بازدید : 156